زبانشناسی
زبانشناسی علمی نوپاست که عمر آن به یک سده نمیرسد. کار زبانشناس توصیف زبان هاست. یکی از زبانشناسان فیلسوف نیچه است. تبیین نقش مهم زبانشناس قضائی که یکی از شاخه های کاربرد شناسی در زبانشناسی است و کاربرد آن برای تحلیل محتوای کلامی و مکانیزم زبانی افراد درگیر در یک فرایند دادرسی میباشد، خود دانشی میان رشتهای است که تقریباً به تازگی در برخی از کشورهای خارجی مورد توجه قرار گرفته است.
علاوه بر شاخه ی کاربرد شناسی مانند قضایی شاخه های دیگری بنام آواشناسی و واج شناسی در رشته ی زبانشناسی وجود دارد.
آواشناسی
هر شانزده رقت و تراکم ملکولهای هوا باعث ارتعاش پرده ی گوش و تولید صدا و درنتیجه احساس شنیدن میشود. در واقع هر الگوی
ارتعاشی را میتوان بعنوان یک آوای مستقل در نظر گرفت. ترکیب آواها واج ها را بوجود می آورد. خیلی از واجها مرکب و یا بعبارتی هجایی بوده اند که به مرور زمان تجزیه شده اند و به واج ها و واجگونه ها و در نتیجه آواهای جدید تبدیل شده اند مانند آوای تودماغی آنگما که به ن و گ تجزیه شده است و یا بسیاری از دیفتانگ ها و تریفتانگ ها.
آوا يا الفبا
بسیاری از افراد غیر متخصص با وجود سواد بالا هر حرف الفبا را معادل یک آوا تلقی میکنند در صورتیکه الفبا چند سطح بالا تر از آوا قرار دارد همانطوریکه کلمه چند سطح بالاتر از الفبا است و معمولا دارای اجزای مختلفی همچون ستاک(ریشه)، وندها،علائم دستوری و نشانه هاي ساختاري و… است.
حروف الفبا در واقع پرتکرارترین رشته های آوایی تکرارشونده در یک زبان هستند.
تقسیم بندی کنونی آواها شامل همخوان ها(یا همان حروف بیصدا) و واکه ها(یا همان حروف صدادار) است كه درواقع تعريفي كامل و تمام شمول نيست. اين تعريف در اصل براي الفبا كار برد دارد نه آواهاي يك زبان. احتمالا اين تعريفي اقتباس شده براي آواها بوده است. زبانشناس ايراني مشكوه الديني تقسيم بندي مناسب تري ارائه ميدهد كه اميد است تمامي كتابهاي زبانشناسي بنا بر اين تعريف اصلاح شوند. وي آواها را به دو دسته ي همخوان هاي هجايي و واكه هاي هجايي تقسيم ميكند. چرا كه آواها هنوز كاملا از حالت تركيب خارج نشده اند. در طول زمان آواهاي مركب تجزيه ميشوند اما در بيشتر زبانها هنوز آواهاي مركب فراواني وجود دارند كه از بدو پيدايش زبان وجود داشته اند و خود به تنهايي داراي مفاهيم عميقي بوده و هستند. علي الخصوص در زبانهاي باستاني مثل لكي ممكن است حتي يك آوا با تغيير لحن و فراز و فرود به چندين مفهوم متمايز اشاره نمايد. علاوه بر اين فرآيند تركيب آواها هم موازي با فرآيند تجزيه نوعي آنتروپي معكوس را در خلق آواهاي جديدتر بوجود مي آورد. بنابراين علم آواشناسي راه خيلي دور و درازي در پيش ندارد تا به ريشه ي خود دست پيدا كند. ريشه هاي آوايي در زبانهاي مختلف يكسانند و احتمال ميرود كه يك همگاني در زبان ها باشند. شايد در آينده بتوان با تجزيه و تركيب بيشتر آواها دستور زبان آوايي جهاني را توصيف كرد و مورد استفاده ي همگان در سراسر جهان قرار داد.
لكي و ايتاليايي
زبان لكي آواهاي مشتركي با زبان ايتاليايي دارد كه در فارسي نيست. آواي ل لكي و راي لترال و همچنين آنگما از اين جمله اند
ل لكي مانند كلمه لكي در لکی و فيليو در ايتاليايي
راي لترال مانند ترره در لكي و گررتسيه در ايتاليايي
آنگما مانند تفنگ در لكي كه غنه اي ادا ميشود و سينيور در ايتاليايي
آواهاي آغازين
با كشف آواهاي آغازين در زبان لكي كه بيش از ٥٤هزار سال قدمت دارد در ميابيم كه اجداد اروپاييها و آفريقاييها از غاركلدر آواهاي آغازين لكي را هم به اين سرزمين ها انتقال داده اند بطوريكه اين مشتركات در بررسي هاي آواشناسي زبان لكي و ايتاليايي به چشم ميخورد.
آينده ي زبان
از آنجاييكه تغييرات زبان دست گويشوران است پس بايد ديد كه روند تجزيه ي آواها تا كجا ادامه مي يابد و علم و تكنولوژي به چه ميزان پيشرفت خواهد كرد. اگر در اين ميان علم فركانس با آواشناسي آكوستيك تركيب گردد در عصر آينده احتمالا به تسلط بر فرآيند تله پاتي نائل خواهيم شد. در غير اينصورت بهترين پيش زمينه براي تله پات شدن افراد جهان با يكديگر فارغ از تنوعهاي زباني همان زبان آوايي جهاني خواهد بود.
نویسنده: شادی مرادی